با بسم رب الشهدا،دفتر دل وا میکنم
مثل یه قطره خودمو راهی دریا میکنم
تا حرف عشق میاد وسط دل خودشو گم میکنه
شبیه اروند میشه و همش تلاطم میکنه
یاد شلمچه یاد فاو یاد خرمشهر یاد هور
فکه پلی تا به خداست یا فاطمه رمز عبور
کی میدونی میرف زمین عرشی ها که زمینی بود
نقش حصار گرد دین باقلم آوینی بود
ولایت-ولایت-همه آبرومه - آبرومه
شهادت - شهادت-رویای ناتمومه- آرزومه
چمرانی که با درد دین دکترای معرفته
سرفصل دفتر جنون اسم ابراهیم همته
روی لبای خشکشون
غیر از حسین اسمی نبود
تموم دنیا ذره ای پیش عابدینی نبود
یا دعا های کمیل-دعای خمسه عشرش
حاج احمد امینی و گریه های نیمه شبش
اونا که در کلاس عشق با گریه ثبت نام شدند
جای قلم تفنگ بدست فدایی امام شدند
اونا که بود یا فاطمه ورد زبونشون
تو سنگر های جبهه ها بود مرکز هیئتشون
اونا که بیصبرانه پا در وادی عمل زدند
شبیه قاسم جرعه ی اهلا من العسل زدند
اونا که رو سربند هاشون نوشته بود حسنی اند
ثابت کردند محصل مدرسه خمینی اند
بعضیا فهمیده شدند
بعضیا زینعلی شدند
آره همه مثل حسین توی خدا فانی شدند.